پیش بارگذار اجومال

متن مقتل قاسم علیه السلام

photo_2023-07-16_12-37-20
متن مقتل

متن مقتل قاسم علیه السلام

سیر منطقی شهادت حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام

در برخی از کتب مقتل به نقل از امام سجاد علیه السلام آمده است که در شب عاشورا وقتی اصحاب وفاداری خود به امام را اعلام کرده و از رفتن خودداری نمودند، پدرم فرمود: همه ی شما فردا کشته می شوید و یک تن از شما زنده نخواهد ماند. اصحاب عرض کردند: سپاس خدای را که عزت شهادت همراه تو را نصیب ما کرد. آن گاه حضرت برای آنان دعا کرده و فرمودند:اکنون به بالا نگاه کنید؛ پس به موقعیت خود در بهشت نگاه کرده و امام جایگاه هر یک را نشان دادند.
قطب الدین راوندی در “الخرائج الجرائح” آورده است که در این هنگام قاسم ابن الحسن علیهما السلام از عمویش سوال کرد: عمو جان آیا من هم کشته می شوم؟ امام علیه السلام از او پرسیدند: پسرم مرگ در نظر تو چگونه است؟ گفت:(أحلی مِنَ العَسَل)شیرین تر از عسل و امام فرمود: آری عمویت فدای تو، تو هم یکی از مردانی هستی (بعدِ أن تَبلُؤَ بِبَلاءٍ عَظیمٌ) که پس از امتحانی بزرگ کشته خواهی شد. در وقایع الایام مرحوم خیابانی آمده است که بعد از این گفتگو امام فرمود: نه تنها تو که حتی فرزندم عبدالله نیز کشته خواهد شد حال آن که او شیرخوار است. قاسم عرض کرد: عموجان آیا سپاه به خیمه ها حمله می کنند تا عبدالله را بکشند درحالی که او شیرخوار است؟ طبق نقل مرحوم محدث، امام فرمود: (فَداکَ عَمَّک! یَقتُلُ عَبدُالله إذا جفَّت روحی عَطَشاً و صِرتُ إلی خَیامُنا فَطَلبتُ ماءً ولَبُناً فلا أجِدُ قَط. فَاَقولُ: ناوِلونی إبنی لِاَشرَبَ مَن فیهِ. فَیأتونی بِهِ. فَیَضعونَ علی یَدَی فَأحمَلَهُ لِأدنیهَ مَن فی. فَیَرمیهِ فاسِقٌ فَیَنحَرَه.) من به خیمه ها می روم که برای او آب یا شیر طلب کنم و نمی یابم پس می گویم: طفل شیرخوارم را بیاورید تا رطوبتی از دهان خود بر او بچشانم. که فاسقی تیری رها کرده و عبدالله شیرخوار در آغوشم به شهادت می رسد.
امتناع از رخصت
در روز عاشورا زمانی که حضرت علی اکبرعلیه السلام از پدر اذن میدان خواست، امام بدون درنگ اذن داد اما هنگامی که فرزند برادرش حضرت قاسم علیه السلام اذن میدان طلبید، آن حضرت امتناع کرد.
(ثُمَّ اَستأذَنَ الحُسَینُ فی المُبارِزَهَ فَأبَ الحُسَین أن یَأذَنَ فَلَم یَزل اِلغُلامُ یُقبَلُ یَدَیهِ و رِجلَیهِ حتّی أذِنَ لَه.) حضرت قاسم علیه السلام که عاشق شهادت بود اذن میدان خواست، در این حال امام حسین علیه السلام او را در آغوش گرفت و آن قدر هردو گریه کردند که بی حال شدند و بعد از آن حضرت قاسم برای اذن میدان گرفتن به دست و پای عمویش بوسه زد تا اجازه بگیرد.
قاسم ابن الحسن علیهما السلام به میدان رفت درحالی که که اشک بر صورتش جاری بود و چنین رجز می خواند:
اِن تَنکُرونی فأنا ابنَ الحسن سِبطِ النَّبیِّ المُصطَفَی المؤتَمَن
هذا حُسَینً کَالأسیرِ المُرتَهَن بینَ اُناسٌ لاسقوا صَوب المُزَن
اگر مرا نمی شناسید، من شاخه ی حسنم. فرزند پیامبر برگزیده و امین! این حسین است که مانند اسیر، گروگان میان مردمی است که مبادا از آب گوارا سیراب شود.
حُمَید ابن مسلم چنین نقل می کند: دیدم جوانی از سمت خیمه های حسین به میدان می آید که صورتش مانند ماه پاره ای می درخشد درحالی که پیراهن و شلوار عربی بر تن و نعلینی در پا دارد. به میدان جنگ آمد و مبارزه ای کرد و با آن سن اندک 35 نفر را به هلاکت رساند. عمرو ابن سعد ن اَزُدی گفت: به خدا قسم به او حمله خواهم کرد و او را خواهم کشت! من گفتم: سبحان الله می خواهی چه کنی؟ به خدا اگر او ضربتی به من بزند، من دست به او نخواهم زد! گروهی که دور او را گرفته اند او را کفایت می کند.
آن ملعون به میدان تاخت و از میدان باز نگشت تا این که شمشیری به فرق مبارک قاسم فرود آورد.قاسم از اسب با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: ای عمو به فریادم برس…
امام تا صدای قاسم را شنید خود را مانند بازِ شکاری به او رساند و ضربه ی شمشیری حواله ی عمرو ابن سعد اَزُدی کرد، او نیز دست خود را حائل قرار داد و امام دستش را از مچ قطع کرد که فریادش بلند شد. گروهی برای نجات او آمدند اما او زیر سم اسب ها به هلاکت رسید.
وقتی که گرد و غبار فرو نشست دیدند که امام حسین (ع) کنار یادگار برادر نشسته و او را در آغوش کشیده است. درحالی که قاسم پای خود را بر زمین می کشید ؛ امام چنین فرمود: چه سخت است مرا بخوانی و از من کاری برنیاید و به خدا که امروز کینه جو بسیار و یار اندک است، از رحمت خدا دور باد گروهی که تو را کشتند،وای بر کشنده ی تو. سپس قاسم را به سمت خیمه ها برد درحالی که پاهایش به زمین کشیده می شد و بدن او را در کنار دیگر شهدا گذاشت و رو به آسمان کرد و فرمود: خداوندا نابودشان کن، از آنان احدی را باقی مگذار و هرگز آنان را نیامرز. سپس فرمود:(صَبراً یا بنی عَمومَتی، صَبراً یا أهل بیتی. لا رَأیتُم هواناً بَعد اَلیَومُ أبَداً )ای عموزادگان و ای اهل بیت من، صبر پیشه کنید که بعد از امروز هرگز ذلت و خواری نخواهید دید.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی ها