پیش بارگذار اجومال

پیش نگاه دختر

OIP
اشعار

پیش نگاه دختر

رضا باقریان

مادری پیش نگاه دخترش آتش گرفت
ِ دختری از آه سرد مادرش آتش گرفت
ِ پشت درب خانهای که خادمش جبریل بود
همسر شیرخدا بال و پرش آتش گرفت
زیر دست و پای شیطان بود قرآن، وای وای
گو به احمد آیههای کوثرش آتش گرفت
گوشواره بین کوچه ماند، اما پشت در
ِ موی او همراه سنجاق سرش آتش گرفت
آمد از زیر فشار در به پا خیزد، ولی
غنچهی یاس سفیدش در برش آتش گرفت
چشمهایش تارتر می شد میان دود، آه
دخترش میگفت اینجا حیدرش آتش گرفت
ِ چند سال بعد، ارث فاطمیه داده شد
کودکی در بین آتش معجرش آتش گرفت
آن  غلافی که دلیل مرگ مادر بود، آه
حنجر اوالد او از خنجرش آتش گرفت
باز هم مادر زمین افتاد، اما قبل از او
با دو بوسه از گلویش خواهرش آتش گرفت

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی ها