نور حضور
24 آبان 1401 1401-08-24 8:27نور حضور
نور حضور
زهرا علیپور
نور حضورت آینه ی کردگار شد با توستون عرش خدا استوار شد باغ زمین به چنگ خزان بود پیش از این اما به یمن روءیت رویت بهار شد صحرای گرم مكه به لطفت صفاگرفت زمزم به لطف کوثر تو خوش گوار شد از آسمان رسیدی و با یک گل از بهشت هر چار فصل خانه ی موال بهار شد بر صفحه ی سفید دل همسرت علی تصویر بکر روی تو تنها نگار شد مرهم به زخم های پدر شد تبسم ات دلداری ات برای پدر غمگسار شد از خود گذشتگی و صبوری و حسن تو در زینب و حسین و حسن آشکار شد وقتی شب وصال کرم اوج می گرفت ِمهرت رضا به پیرهن وصله دار شد آنقدر بغض تاول دستت ادامه یافت تا آسیاب از نفس افتاد و زار شد تیغ دو دم، دمی ز علی و، دمی ز توست هر دم به ذوالفقار، عدو تار و مار شد با کیسه ای ز نان تنور تو شب به شب در کوچه های کوفه علی رهسپار شد دینی که با تالش پدر مقتدر شده است با یاری توصاحب اين اقتدارشد سوگند می خوریم که لوالک شان تو تنها دلیل گردش لیل و نهار شد عمر تو چون رسالت خود را تمام کرد هجده نفس برای والیت نثار شد ]اي بی نشانه اي كه خدارا نشانه اي[ در خاک جای خالی تو ماندگارشد