سلام علیک یا ممتحنه امتحنک الله قبل یخلقک ، فوجدک لما امتحنک صابره،اسلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده، التی قالت الامام لها: مکثت قلیلا بعد رسول الله،بعد پیغمبر خیلی زنده نموند، محزونه ،مکروبه،باکیه، التی غصب حق ها،المقتوله ولدها،المسکره ضلعها،ونحل جسمها، کوچیک شد بدنش،وذاب لحمها، گوشت بدنش آب شد،این بانوی هجده ساله ،و جست الجلد علی عظمها،پوست به استخونش چسپید،حتی صارت کالخیال، امام صادق(ع) فرمود این آخریا از مادر ما یه شبهی باقی مونده بود یعنی تو جا که می خوابید ،ملافه روخودش میکشید انگار یه ملافه س اینجا چیزی زیرش نیست ...
از تو بجز خیال نماندست و زینبت
برآنچه مانده از بدنت گریه میکند
شب دومه یواش یواش دیگه باید داغت تازه بشه، حضرت آقا فرمودن من همهی مشکلاتمو تو فاطمه حل میکنم، مشکلات بزرگ کشور و تو فاطمیه حل می کنم، من و تو هم باید حواسمون جمع باشه فاطمینیا و بره ما هنوز گرفتار، بگو خدایا به گره بسته ی دست علی(ع)گره هامونو باز کن ،به کدوم گره به همون گرهی که خودش فرمود:
بین آن کوچه ها ی که دستم بسته بود
کاش جای دستهایم چشمهای بسته بود
کاش چشامو می بستن ، آیه نازل شد :(لا تجعلوا دعا الرسول بینکم ،کدعا بعضکم بعضا)، دیگه بعد از این مثل اینکه هم و صدا میزنید پیغمبر رو صدا نزنید، یا باید بگید یا ایها الرسول یا باید بگید یا النبی، قبلا به نام صدا میزدند.
پیغمبروارد خانه فاطمه(س) شد،دختر ایستاد تمام قد دست رو سینه گذاشت:السلام علیک یا رسول الله،پیغمبر تا شنید شروع کرد گریه کردن: فاطمه جان این آیه برای مردم مدینه نازل شده، تو همون بابا من صدا بزن، تو وقتی من و بابا صدا میزنی همهی غم عالم از دلم میره ،راست میگفت حقم همینه، پیغمبر هر وقت خیلی دلش میگرفت میرفت خونه فاطمه (س)
اما یا رسول الله تویی که هر وقت فاطمه صدا میزدت دیدم از دلت میرفت وقتی بین در و دیوار صدات زد چه کردی.
تا بین در و دیوار قرار گرفت صدا زد : یاابتا یا رسول الله به به،به به، اهل گریه همین اول راه میفتن، برای کسی که مصیبت زده است کافیه بگی خدا عزیزتو رحمت کنه بیشتر نمیخواد چیزی بگی مصیبتزده فاطمه روضه نمی خواد .روضه می خواد؟ به خدا روضه نمیخواد نه فاطمیه ش روضه می خواد نه محرمش...
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد...
یالله...
تا بین در و دیوار قرار گرفت صدا زد یا ابتا یا رسول الله .چه کردن؟
از سوز اشک چشم ترم درد میکند
در هم شکسته بال و پرم درد میکند
بابا بابا،
زان ضربه ای که دامن حیدرز من گرفت
دستم عجیب کرده ورم ،درد می کند
اجر رسالت تو پدر جان شده ادا
هر جا که بوسه زد پدرم درد میکند
یالله ...صدا یا ابتا یا رسول الله ببین امتت با دخترت چه کردن اهل روضه ای بسم الله...
زینب ایستاده داره نگاه میکنه، فهمید هر وقت کارد به استخون رسید باید کی صدا بزن، ازمادر یاد گرفت ،فلذا تا روی تل زینبیه ایستاد رو به مدینه کرد،دستشو رو سرش گذاشت:واجدا، یا رسول الله ،هذا حسینک باالعرا،مرمل باالدما،مقطع الاعضا،ناله داری ناله بزن یاحسین...
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
وین ماهی تپیده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست...
اما مدینه علی بود کمک زینب،حسن بود، حسین بود...
چه خبر شد کربلا...
باورنمی کنم سر بازار بردنت
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینه حسین تو را چکمهای گرفت
از کربلا بکوفه به اجبار بردنت...
حسین آرام جانم،حسیم روح و روانم..