نمونه واحد سنگین
سپتامبر 28, 2022 2022-09-28 15:13بند1⃣ بابای مهربون من دردوبلات به جون من ممنون از اینکه تو این خرابه امشب شدی مهمون من بابا بابایی تنگ شده بود دلت برات الهی که بشم فدات حرفی بزن چیزی بگو فدای خشکی لبات قاری روی نیزه قرآن بخون تا دخترت آروم بگیره از وقتی که نیستی دلم تو غم اسیره یه وقتی اومدی بابا که خیلی دیره من الذی ایتمنی بند2⃣ دردامو میزارم کنار تو هم چیزی به روم نیار من نمیتونم ولی تو بابا سرت رو زانوم بزار میگم بابایی یادته دردونت بودم روشنی خونت بودم یا توی اغوش عمو یا که سر شونت بودم حالا داری میبینی سرم رو شبها وقت خواب روخاک میزارم از تو چه پنهون باباجون طاقت ندارم آرزومه امشب دیگه تموم شه کارم من الذی ایتمنی بند3⃣ گریه امونم و برید صدام به آسمون رسید روزم سیاهه تنم کبوده ولی موهای من سفید امشب بیاو دور و برم رونگاه نکن چشم ترم رو نگاه نکن سوخته موهام فدا سرت موی سرم رو نگاه نکن اصلا اینا مهم نیست همین که الان کنارمی الحمدالله تو اومدی منم شدم زائر بابا چیزی نمیخام پیش تو از دار دنیا من الذی ایتمنی شعر و سبک: امیر آهمند و احسان نوری