پیش بارگذار اجومال

شعر و ادبیات آیینی

Screenshot_۲۰۲۳۰۲۲۶_۰۰۲۲۱۶_Samsung Notes
جزوات درسی

شعر و ادبیات آیینی

آشنایی با ادبیات فارسی
الف(ساختمان شعر
آشنایی با اصطالحات کاربردی:
به این شعر دقت کنید:
ای آخرین توسل سبز دعای ما آیا نمیرسد به حضورت صدای ما
جمعه دوباره جمعه دوباره امام زهجر بی تو چه زود میگذرد هفتههای ما
موعود خانواده کی از راه میرسی آیا روا نمیشود آقا بیای ما
آقا اگر نیایی و بالی نیاوری از دست میرود سفر کربالی ما
بیت: شعری که در باال آمده است دارای 0 سطر استت کته بته هتر ستطر آن یتک بیتت گفتته 
میشود؛بیت، کوچکترین واحد شعر است.
بیت فرد: اگر شاعر در یک بیت تمام منظور خود را بیان کند آن را بیت فرد میگویند.
مصراع: هر بیت دارای دو قسمت مساوی به نام مصراع است که کمترین مقدار ستخن متوزون 
شعر است.
ردیف: به پایان مصراعهای بیت اول و مصراعهای زوج نگاه کنید,کلمه ما در تمامی آنها عینتا 
تکرار شده است که به آن ردیف گفته میشود. ردیف میتواند یک یا چند کلمه و یا حتی یک 
جمله باشد ولی شرط آن مستقل بودن و تکرار شدن در تمامی مصراعهای زوج است.
به اشعاری که دارای ردیف باشند مردفقافیه: به کلمه آخر قبل از ردیف نگاه کنید حروف ای در آخر همه این کلمات دیده مت یشتود 
که آن را حروف روی میگویند و به کلماتی که حروف روی در آنها قرار دارد قافیه میگویند.
به اشعاری که مردف نیستند و پایان مصراع اول و مصراعهای زوج آنها با قافیه تمام میشتود 
مقفا میگویند
مٌصَرّع: به بیت اول شعر باال نگاه کنید چه تفاوتی با ابیات دیگر دارد اگتر بتا دقتت نگتاه کنیتد 
میبینید که در بیت اول هم مصراع اول ردیف و قافیه دارد و هم مصراع دوم ولی مابقی ابیتات 
این خصوصیت را ندارند که به اینگونه ابیات که همیشه بیت اول و مطلع هستند مُصَرّع گفته 
میشود.
هجا:واحد اندازه گیری وزن کلمات است.
وزن: شما هنگام خواندن یک مصراع آهنگی موزون را احساس میکنید که در گفتتار معمتولی 
شنیده نمیشود به این آهنگ وزن گفته میشود و تمام مصراعهای شعر از آن آهنتگ تب عیتت 
میکند . 
تذکر: اصلیترین عوامل تأثیرگذاری شعر بر خواننتده عاففته موجتود در کلمتات و وزن شتعر 
میباشد.
برخی از راههای استخراح وزن عبارتند از:
روش بخشی:که همان بخش کردن هجایی کلمات است.
روشضربی:باخواندن شعربصورت سینه زنیزمینه سالمت شعربه لحاظ وزنیمشخص می شود.
قالب: نحوه قرار گرفتن قافیه در ابیات باعث تعیین قالب شعر میشود.
تخلص:غالبا شاعر در بیت آخر یا ماقبل آخر نامی که معرف اوست میگذارد تا خواننده بداند 
که این شعر از کیست آن را تخلص میگویند. گفته میشود
ب: قالبها
قصیده: نوعی از شعر که در آن شاعر قصدی خواص را دنبال میکنتد یعنتی در آن بته دنبتال 
روایت یک داستان یا حکایت یا پند یا زندگینامه یتا عاقبتت کتار شتخص یتا شتیتی استت را 
قصیده میگویند. قصیده ازلحاظ ابیات باید بیش از پانزده بیت باشد و قافیه مصراع اول با تمام 
قافیههای مصراعهای زوج یکسان است.
قصیده عموما در مولودیها مورد استفاده قرار می گیرد.
خانههای آنکسانی میخورد در بیشتر که به سائل میدهند از هر چهبهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش پاسخ یک میدهد باده برابر بیشتر
گاهگاهی که به درگاه کریمی میروم راه میپویم نه با پا بلکه با سر بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر
گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که داده در ایران ما فوبای او بر ، بیشتر
آن امامی که »فداکِ« گفتنش رو به قم است با سالمش میکند قم را منوّر ، بیشتر
قم،همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد )چِل اختر( بیشتر
قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است ور نه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
در مقامش مصرعی میگویم و رد میشوم لطف باباهاست معموال به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنت را میکنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد هر که بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گالب آکنده است اینچنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هرکجا این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر ، بیشتر
از غالمان شما هم میشود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا چشم درراه تو هستم روز آخر بیشتر
بر تمام اهلبیت خویش حساسی ولی جان زهرا- چون شنیدم که به مادر بیشتر
دوستت دارم نمیدانم که باور میکنی راست میگویم به وهلل از ابوذر بیشتر
غزل: این نوع شعر ازنظر ظاهر به قصیده شبیه است اما به لحاظ تعداد ابیات و محتوا با قصیده 
متفاوت است محتوای غزل غالبا عاشقانه است و تعداد ابیات آن بیش از پتن بیتت و کمتتر از 
پانزده بیت میباشد.
غزل عموما در عزاداریها استفاده می شود.
هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد خداش در همه حال از بال نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد
دال معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشتهات به دودست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاهدار سررشته تا نگه دارد
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاهدار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
سر و زر و دلوجانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد
قطعه: این نوع شعر ازنظر ظاهر به غزل شبیه است با این تفاوت که تنها مصراعهای زوج دارای 
قافیه هستند و ازنظر محتوا از اول تا به انتها به یک موضوع اشاره میکند . به این خافر قطعه 
را اینگونه نامگذاری کردهاند که گوئی پارهای از یک غزل یا قصیده را از آن جدا کرده باشتند. 
تعداد ابیات قطعه بیش از دو بیت است.
گِلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست مخدومی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری ؟ که از بوی دالویز تو مستم
بگفتا، من گِلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه، من همان خاکم که هستم
ترجیعبند: به مجموعهای از غزلها که با یک بیت مُصَرَّع تکراری با قافیه مستقل به هم پیونتد 
دادهشده ترجیعبند گویند .
ترجیع بند ها عموما در مولودیها و گاهی هم عزاداری ها استفاده می شود.
چشم دلباز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گلستان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی دلت همان خواهد و آنچه خواهد دلت همان بینی
بیسروپا گدای آنجا را سر به ملک جهان گران بینی
هم در آن پابرهنه قومی را پای بر فرق فرقدان بینی
هرچه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی...
با یکی عشقورز از دلوجان تا به عینالیقین عیان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده الاله االهو
یار بیپرده از در و دیوار در تجلی است یا اولیاالبصار
شمع جویی و آفتاب بلند روز بس روشن و تو در شب تار
گر ز ظلمات خود رهی بینی همه عالم مشارق انوار
کور وَش ،قائد و عصا فلبی بهر این راه روشن و هموار
چشم بگشا به گلستان و ببین جلوهی آب صاف در گل و خار
ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ الله و گل نگر در این گلزار
پا به راه فلب نِه و از عشق بهر این راهتوشهای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند که بود پیش عقل بس دشوار
یار گو بالغدو و اآلصال یار جو بالعشی واالبکار...
پی بری گر به رازشان دانی که همین است سر آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده الاله االهو
ترکیببند: اینگونه اشعار به جهاتی شبیه ترجیعبند است با این تفتاوت کته بیتت رابتط بتین 
غزلها نا مکرر و مستقل است.
ترکیب بندها عموما در مولودی ها و گاهی هم عزاداری ها استفاده می شود.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا فلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای مالل نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند گویا عزای اشرف اوالد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پروردهی کنار رسول خدا، حسین
کشتی شکستخوردهی فوفان کربال در خاک و خون فپیده میدان کربال
گر چشم روزگار به رو زار میگریست خون میگذشت از سر ایوان کربال
نگرفت دست دهر گالبی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربال
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربال
بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند خاتم ز قحط آب سلیمان کربا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربال
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمهی سلطان کربال
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
مسمط: انواعی از شعر است که از دو یا چند بند تشکیلشده است که مصراعهای هر بند بهجز 
مصراع آخر باهم همقافیه هستند . مصراع آخر همه بندها نیز باهم همقافیهاند. هر بند از پن تا 
هشت مصراع تشکیلشده است که بسته به تعداد مصرعها نامگذاری میشود.
مسمط ها عموما در مولودی های حماسی استفاده می شوند.
انواع مسمط:
9-مخمس:تعداد مصراعها پن تا ست.
ای که از کلک هنر ، نقش دلانگیز خدایی حیف باشد مه من کین همه از مهر جدایی
گتتفته بتودی جتگرم خون نکنی باز کتتجایی من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفتایی
عهد نابستن از آن به کتته ببندی و نپایی 
مدعی فتتعنه زند در غتتم عتشق تو زیادم وین نداند کته من ازبهر غم عشق تو زادم
نغمهی بلتبل شتتیراز نرفته استت ز یادم دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چتنین خوب چرایی
1-مسدس: تعداد مصرعها شش تا ست.
امشب دلم به تاب وسرم گرم ازتب است امشب که ازنسیم حضوری لبالب است
شمع است وشاهداست و شرابی که برلب است شورو شگفتی است وشبی عشق مشرب 
است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
این جلوه جلوههای شبی بیکرانه است این جذبه جذبه حرمی بینشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که میشنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است
مربع ترکیب: نوعی شعر شبیه به مسدس است که بیت آخر آن دارای قافیه مستقل و نا مکترر 
است.
مربع ترکیب قالبا در مولودی های حماسی استفاده می شوند.
سحر که باد صبا بیقرار میآمد بهار فی نشده نوبهار میآمد
صدای چلچله از شاخسار میآمد به باغ سبز وال گلعزار میآمد
محیط عرش چراغان ز نجم و کوکب بود
چراکه فافمه چشمانتظار زینب بود
شعاع نور رخش تا ستاره باال رفت شمیم عطر خوشش سوی کوه و صحرا رفت
دمی که خندهکنان روی دست موال رفت صدای هلهلهها تا به عرش اعلی رفت
لبش شکفت چو گل دخت میر بدر و حنین
دمی که رفت در آغوش مهربان حسین
مثنوی: نوعی شعر است که هر بیت مصراع و دارای قافیه مستقل از ابیات دیگر است. اینگونه
شعر بهترین قالب برای داستان و مطالب فوالنی میباشد.
اال که جانی و جانانهام سالم آقا دخیل درگه شاهانهام سالم آقا
اال که مقصد پرواز دل بود حرمت فدای تو سر و جانم کم منو کرمت
من آمدم که مرا نزد خویش جا بدهی کبوترانه به من هم خودت غذا بدهی
اگرچه قلب مدینه زرفتنت خون بود به منت قدمت شهر مرو مرهون بود
حدیث سلسله تو کمند پای دلم بهشرط آنکه تو باشی شروطهای دلم
خدا به علم بسی وجهه و نسب داده تو را که عالم آل نبی لقب داده
زهر کجا که گذشتی شد از رخت پرنور هنوز عطر تو دارد هوای نیشابور
توای که بر سر پیمان خویش میمانی گواه حرف من آن پیرمرد سلمانی
سخن گزافه چه گویم که خویش میدانی تمام هستی و هست تمام ایرانی
وصالتان که به دل آرزوی دیرین بود برای اهل خراسان چقدر شیرین بود
به غصه گفت هرآنکس زشهرتان ردشد خوشا به حال کسی که مقیم مشهد شد
رباعی: شعری است دارای چهار مصراع که مصراع اول،دوم و چهارم همقافیه است و دارای وزن 
91هجایی است. 
این قالب برای مدح استفاده میشود.
امروز که بود بر همه یوم اهلل میالد بتول و پسرش روح اهلل
آن روح قیامت است این روح قیام الحول وال قوه االباهلل
دوبیتی: شعری است شبیه رباعی که ازلحاظ وزن بتا ربتاعی متفتاوت استت. )مفتاعیلن( دارای 
وزن99هجایی است.
این قالب عموما در عزاداری ها و گریزها استفاده می شود.
مو که افسرده حالم چون ننالم شکسته پروبالم چون ننالم
همه گویند فالنی ناله کم کن تو آیی در خیالم چون ننالم
چهار پاره: مجموعهای از قطعته هتا ی دوبیتتی کته هتر دوبیتتی دارای قاف یته هتای مستتقل از 
دوبیتیهای دیگر.
چهارپاره عموما در مرثیه خوانی استفاده می شود.
اشکهایش به مادرش رفته سینهی پر شرارهای دارد
نه! به یک فشت اکتفا نکنید جگر پارهپارهای دارد
**
از علی هم شکستهتر شده است ! علتش کینهها، حسادتهاست
غربت چشمهای مظلومش سند محکم خیانتهاست
مستزاد: نوعی از انواع شعر است شبیه غزل که بعد از هر مصرع از آنیک کلمه یا یک جمله به 
مصرع اضافهشده است که با همان مصرع همقافیه است.
این قالب در سینه زنی های قدیم استقاده می شده است.
ای پیک غم بر گو چه شد بیمار ما را؟ دلدار ما را؟ آن نوجوان ناتوان بینوا را، بی آشنا را
جز بانوان بینوا بودش پرستار، یا هیچ غمخوار یا بود جز اشک روان ان دلربا را، آبی گوارا
بحرفویل : به شعری گفته میشود که هر مصراع آن چند ستطر استت. مصتراع هتا هتم دارای 
قافیهی پایانی هستند و همقافیهی میانی. بحرفویلهای مطلوب فارسیزبانان ، از تکرار تعتداد 
نامحدود رکن )فعالتن( پدید میآید،. هر مصراع ، همقافیهی پایانی دارد و همقافیه میانی
این قالب در مولودی ها و سینه زنی های حماسی استفاده می شود.
اگر از خنجرخونریز،لبتشنه ببرندسرم را ...اگرازتیغ شکافند دراین عرصهی خونینجگرم را ...
اگرازتیغسهشعبه بدهندآبعوضشیر،گل نوثمرمرا...اگرازداغ برادرشکندخصم ستمگر کمرم را...
اگر از چهار فرف خصم زند بر جگرم تیر ...اگر آید به سر و کتف تنم ضربت شمشیر ...
اگر از سنگ شود غرق به خون روی منیرم ...اگر آتش عوض آب دهد خصم شریرم ...
اگر از داغ پسر سوزم و صدبار بمیرم ...به خدایی که مرا خواسته با پیکر صد چاک ببیند ...
به تنم زخم دو صد نیزه و شمشیر نشیند ...به ستمگر ندهم دستم و ذلت نپذیرم ...
اگر آرند به جنگم همهی اهل زمین را و سما را ...
منم و عهد الستم ، نگسستم ، نشکستم ...به خدا غیر خدا را نپرستم ...به خدا متن پستر شتیر 
خدا و پسر فافمه هستم ...همهی داروندارم ...همه هفتادودو یارم ...به فدای ره جتانم ...متنم و سرخی رویم ...منم و خون گلویم ...منم و حنجر عطشان ...متنم و داغ جتوانم ... متنم و ختاک 
بیابان...منم و سم ستوران ...من و رگهای بریده ...منم و قلتب دریتده ...متنم و ففتل صتغیرم 
...منم و کودک شیرم ...منم و دخت اسیرم ...منم و حی غدیرم ...منم و زختم فتراوان ...متنم و 
آیه قران ...منم و زخمزبانها ... منم و تیغ و سنان ها ... همه آیید و ببینیتد ...مقتام و شترف و 
عزت ما را ...به خدا و به رسول ...به علی ابن ابیفالب و زهرای بتول ...حسن آن سید ابرار ...به 
هفتادودو یارم ...به حبیبم به زهیرم ...به ترماه و به جون و وهتب پتاک سرشتتم ...بته جتالل و 
شرف و حارث و عباس ...به عثمان و به جعفر ...به شهیدان عقیل و ...به خلتوص دل عبتدوهلل و 
قاسم ...به علیاکبر و داغش ...به علیاصغر و خونش ...به گل یاس مدینه ...به رقیته بته ستکینه 
...به دلسوختهی زینب کبری و دو فرزند شهیدش ...به لبتشتنه ی اففتال صتغیرم ...بته تتن 
خستهی سجاد عزیزم ...من از این قوم ستمگر نگریزم ...نکنم بیعت و با خصم ستمگر بستتیزم 
...سر من بر سر نی ، راه خدا پوید ...با دوست سخن گوید ...گردد هدف ستنگ و ختورد چتوب 
...نبینم به خدا غیر خدا را
ج( سبکها
9 -سبک خراسانی: در این سبک محتوا غالبا پند است و الفاظ عربی در آن وجود ندارد.
خرد باد همواره ساالر تو مباد از جهان جز خرد یار تو
خردمند گوید من از هر گروه خردمند را بیش دیدم شکوه
خرد پادشاهی بود مهربان بود آرزو گرگ واو چون شبان
1 -سبک عراقی: در این سبک محتوا غالبا عرفانی است و در آن الفاظ عربی وجود دارد. 
)اشعار حافظ(
شاخصه اصلی این نوع از اشعار موضوع گرایی است.
اال یا ایها الساقی ادر کاسا ونا ولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
2 -سبک هندی: در این سبک محتوا مختلف است ولی آنچه باعث تشخیص این سبک 
است استفاده از تمثیل و روی دادهای عامیانه است
شاخصه این نوع از اشعار مضمون گرایی است.
مثال<
اقبال خصم هرچه فزونتر شود نکوست فواره چون بلند شود سرنگون شود

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی ها